عماد همراه با بتمن در این روزها

من با کمک مامان و بابا اینجا را درست کردم و با کمک انها می خوام اینجا بمونم

عماد همراه با بتمن در این روزها

من با کمک مامان و بابا اینجا را درست کردم و با کمک انها می خوام اینجا بمونم

طرز رفتار

مردی نابینا زیر درختی بر سر دو راهی نشسته بود!
پادشاهی نزد او آمد، از اسب پیاده شد و ادای احترام کرد و گفت: قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟»
پس از او  وزیر  پادشاه نزد مرد نابینا رسید و بدون ادای احترام گفت:‌ آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌
سپس سربازی  نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌ احمق،‌راهی که به پایتخت می رود کدامست؟؟؟
هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد. مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید: به چه می خندی؟
نابینا پاسخ داد: اولین مردی که از من سووال کرد، پادشاه بود. مرد دوم  وزیر او بود و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود.
مرد با تعجب از نابینا پرسید: چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟ نابینا پاسخ داد: فرق است میان آنها، پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد… ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد.
طرز رفتار. هر کس نشانه شخصیت اوست
نه سفیدی بیانگر زیبایی است
و نه سیاهی نشانه زشتی
شرافت انسان به اخلاقش است...

عماد

 من چقد معروفم:):)

راهب

روزی مردی در حال مسافرت بود که ماشینش کنار یک صومعه خراب شد.او از افراد صومعه درخواست کمک کرد و انها به او کمک کردند و شب به او جا دادند.نیمه های شب مرد ناگهان با صدای عجییی از خواب بیدار شد.او تا به حال همچین صدایی نشنیده بود.  ادامه مطلب ...

خاطرات از نظر خودم جالب(۲)

۱-داشتم با دوستام حرف میزدم که یکیشون گفت:راستی شجریان بیمارستان ها داره میمیره.اون یکی هم گفت:جدی الهی بمیره(به طرفدارانش بر نخوره حواسش نبود)

۲- یه بار کلاس اول زنگ فارسی یکی از بچه ها جانور خوند(janoor)   

ادامه مطلب ...

خاطرات از نظر خودم جالب.

۱-رفتم میوه فروشی میخواستم بلالی بخرم.اشتباهی گفتم ببخشید اقا بقالی دارید؟

۲-توی مدرسه بودیم. مدیر اومد داخل کلاس و گفت چه خبره هر کدومتون یه رنگ پوشه اوردید. از فردا همتون قرمز اسمونی میارید!!!


ادامه مطلب ...